چرا رهبری صریحا از احمدی نژاد نباید حمایت کند؟!
این موضوع به نظرم بحث بسیار مهمی است که حتما باید هر احمدی نژادی بتواند در ذهن خود به این مساله پاسخ دهد. سوالی که عدم توانایی در جواب دادن به آن شما را به سمتی می برد که اگر به رئیس جمهور کمی خوش بین باشید به جبهه پایداری و اگر بدبین باشید به اقتدارگرایان بپیوندید؛ مگر اینکه «حب احمدی نژاد» را داشته باشید که در این صورت ممکن است از رهبری به علت سکوتش ناراحت باشید! هر چند این جواب لزوما عامل کلیدی این تقسیم بندی ها نیست اما یکی از مهمترین مسائلی است که باید آن را روشن کرد تا هر شخصی تکلیفش را با خودش بداند. مساله از دو وجه کاملا متفاوت ساخته شده است:
اول اینکه رهبری باید از احمدی نژاد و یارانش حمایت کند یا نه؟! و دوم اینکه باید علنا حمایت کند یا نه؟!
ابتدا به بحث اول می پردازم. برای این مورد شما را دعوت میکنم تا به پاسخ یکی از دوستان به یک کامنت دقت کنید:
«به زودی رهبری در مراسم حضرت امام سخن خواهند گفت و آنجا نیز امکان کودتای رسانه ای(در مورد سانسور کامل جلسه اخیر رهبری و اعتراض به سانسور آن در صدا وسیما) نیست، هست؟ اگر رهبری آنجا هم چیز دندان گیری به نفع یا ضرر دولت نگویند به نظرم کودتا موضوعیتی ندارد، دارد؟
پاسخ: ببخشید من کلا حالم از تفکری که توقع داره "علی (ع) خودش رو فدای مالک اشتر کنه" حالم بهم میخوره! کینه من از کسانی که انتظار دارن "رهبری خودشونو خرج دکتر کنن" هزار برابر بیشتر از جریان کودتاست! شما که ان شا الله از جمله کسانی نیستی که "رهبری و مقام ولایتو ذیل سربازی چون احمدی نژاد تعریف می کنن" ولی چنین افرادی حقیقتا مصداق احمق ترین ابناء بشر و خسرالدنیا و الاخره هستند!...»
صرفنظر از ادبیات کامنت ها، به فحوای سخنان آنها و به خصوص پاسخ دقت کنید. این دیدگاه که عده ای حمایت رهبری از احمدی نژاد را یک مساله تعیین کننده نمی دانند و احمدی نژاد را سربازی میدانند که باید خود را بدون هیچ چشم داشتی فدا کند افزایش یافته است. استدلال آنها هم اینست که هر چقدر مخلصتر باشی فشار بیشتری را متحمل خواهی شد و وظیفه توست که با دست خالی هم به میدان بروی و یک سرباز مطیع باشی و سکوت کنی. این عده از اسماعیلی میگویند که حتی تا پای قربانی شدن هم بدون هیچ چون و چرایی پیش رفت و کسانی که انتظار دارند رهبری پای احمدی نژاد بایستد را قبول ندارند. آنها حتی از شرایطی حرف میزنند که ممکن است سر عده ای باید برای مصالحی بزرگتر بریده شود و آنان باید دم بر نیاورند... .
اما چنین دیدگاهی درست نیست. اگر ما به احمدی نژاد و یارانش به چشم کسانی نگاه کنیم که هم مورد ظلم واقع شده اند و هم راه درستی را در پیش گرفته اند، عدم حمایت رهبری از چنین جریانی در وهله اول نفی شخص رهبری و عدالت اوست. حتی اگر رهبری فرد با تقوایی باشد که بنا به مصالح نتواند برای دفاع از چنین جریانی هزینه بدهد یا نخواهد بنا به هر دلیلی بدهد، این مسئله باعث نفی شرایط او برای رهبریست. از طرف دیگر اگر قرار باشد فشار بر عده ای که مخلص هم هستند افزایش یابد و رهبری هم بنا بر مصالحی سکوت کنند، ممکن است به قلع و قمع کامل مخلصین منجر شود و دیگر کسی باقی نماند! آیا امام بدون ماموم اصولا قابل تعریف است؟! اگر فرمانده ای در میدان جنگ بهترین سربازان خود را رها کند و با اینکه میداند آنها به دستورات او پایبند هستند اما نخواهد در دفاع از آنها هزینه ای بدهد آیا فرمانده خوبی است؟! اگر همه سربازها فدا شدند، از دست فرمانده بدون سرباز چکاری بر می آید؟! و آیا اصلا سکوت در برابر ظالمین، آنها را جری تر نخواهد کرد؟!
پس قطعا رهبری وظیفه دارد که از احمدی نژاد و یارانش دفاع کند، همچنانکه احمدی نژاد هم وظیفه دارد که سرباز خوبی باشد و آماده به خط زدن باشد و کم نگذارد. این یک رابطه کاملا دوطرفه است. همانطور که وظیفه علی(ع) کمک به مالک بود و مالک نیز وظایفی داشت، و دقیقا بر همین اساس که امام خامنه ای میفرمایند که از جوانان انقلابی در برابر بگیر و ببندها حمایت میکنند. پس انتظار ما از ایشان برای حمایت از ما انتظار کاملا به حقی است و ما می توانیم مطالبه گر باشیم، و مطالبی مانند «تعریف ولایت ذیل احمدی نژاد» یک اشتباه بزرگ است.*
آیا رهبری ساکت هستند و حمایت نمی کنند؟!
قطعا کسانی که مدعی هستند ایشان ساکت هستند اشتباه بزرگی میکنند، چه برسد به عده ای از دروغگویان که مدعی هستند رهبری فرمان حمله داده است! مثل احمد توکلی که مدعی میشود اولین بار واژه جریان انحرافی را از زبان رهبری شنیده است!!! رهبری قطعا از احمدی نژاد و یارانش حمایت میکنند. برای درک بهتر اوضاع، بهتر است که صحنه را از بالا ببینید: رهبری در حالت کلی با دو جریان رو به روست: اول جریانی که دارای پایگاه بسیار بزرگی در حوزه های علمیه است و رسانه های پرشماری را در اختیار دارد و قطعا طرفی نیست که به حق نزدیک باشد. در این جناح از اصولگرایان و اصلاح طلبان و تا پایداری ها و... یافت میشوند. اشتراک همه این طیف ها هم در رد طرف مقابلی است که ظاهرا هیچ پایگاهی در حوزه ها ندارد و رسانه ای نیز در اختیار ندارد، هر چند این طیف دیدگاه هایشان به رهبری نزدیکتر است. اصحاب این طیف نیز کاملا مشخص اند. و شما خود را جای رهبری در این مبارزه قرار دهید. آیا میتوان با حوزه ها و تفکراتی که بر آنها سایه افکنده(بخصوص تحجر) مبارزه کرد؟! از طرفی میتوان طرف نزدیکتر به حق را در این مبارزه به حال خود رها کرد؟! پس چه باید کرد؟!
رهبری یک مدیریت کلان را در این قسمت اعمال میکنند، ایشان به گونه ای هدف گذاری میکنند که طرف نزدیکتر به حق در درجه اول بتواند دوام بیاورد و در نهایت نیز طیف دورتر از حق را پشت سر بگذارد و در عین حال کمترین هزینه را نیز نظام بدهد. دقیقا در همین راستاست که اصحاب خبرگزاری منحرف فارس بیان میکنند که اگر حمایت های رهبری نبود، احمدی نژاد را سرنگون کرده بودیم! و آیت الله های قمی که طرح را به خوبی دریافته اند برای رهبری رهبری علنا خط و نشان میکشند و از «اخطار به رهبری» تا احتمال «مقابله مرجعیت با بعضی های دیگر و لزوم نزدیکی سپاه به مرجعیت» می گویند. قطعا رهبری از احمدی نژاد حمایت میکنند و هزینه زیادی هم بابت آن می پردازند. سخنان سال گذشته ایشان در جمع فرماندهان سپاه و 14 خرداد چنان جو را عوض کرد که سران تکفیری ها و اقتدارگرایان را به عقبگرد واداشت و سخنان نماز جمعه ایشان درباره عدم انحراف دست اندرکاران اقتدارگرایان را به سانسور این سخنان وادار کرد... .
اما وجه دوم ماجرا: آیا رهبری باید علنا از احمدی نژاد حمایت کند؟!
رهبری در چند سال اول ریاست احمدی نژاد، از «شخص احمدی نژاد» حمایت های زیادی داشتند، و دقیقا احمدی نژاد هم درباره ترکیب کابینه اول خود در اولین نشست حامیان گفتمان انقلاب اسلامی گفته بود: "اگر ترکیب وزرا و... غیر از این بود، ظرف 6 ماه دولت را ساقط میکردند!"
این یک واقعیت است که هر نهالی در ابتدای خود به حمایت هایی نیاز دارد که در آینده به آنها نیاز ندارد. اکنون احمدی نژاد آنقدر قدرتمند و قوی شده که دیگر نیازی به حمایت های رهبری ندارد. مثالش را میتوانید در قضیه سوال از رئس جمهور به راحتی ببینید. احمدی نژاد جبهه ای را مقابل خودش از اقتدارگرایان تا سپاه و مراجع و متحجرین و قوه قضائیه و... باز کرد و همه آنها را به راحتی به چالش کشید. مثال دیگر قضیه انتصاب مرتضوی است که اصولگرایان و اصلاح طلبان و اقتدارگرایان و... را به راحتی آب خوردن مات کرد. او نیازی به حمایت های صریح رهبری ندارد. از طرف دیگر با افزایش فشارها به او، رهبری در راستای مدیریت کلان خودشان، ناگهان آیت الله هاشمی شاهرودی را به عنوان یکی از معدود حامیان احمدی نژاد «با داشتن حق وتویی بالاتر از اجماع دو برادر» وارد کارزار میکنند تا توازن قوا به نفع احمدی نژاد تغییر کند. کسانی که خواستار حمایت مستقیم رهبری از احمدی نژاد هستند اشتباه میکنند، اصلا نیازی به حمایت های مستقیم رهبری نیست، چون احمدی نژاد از پس خودش بر می آید. لزومی ندارد وقتی یکنفر در دعوا از پس چند نفر بر می آید حتما به کمک او بروید... .
پس تکلیف حمایت رهبری چه میشود؟!
اما سوالی که ممکن است ایجاد شود اینست: اگر رهبری در یک رابطه دو جانبه باید حمایت کنند، پس چگونه می گوییم لزومی به حمایت ایشان وجود ندارد؟!
پاسخ در نوع حمایت است. اصولا اگر رهبری از راه کسی حمایت نکردند، باید در راه خود شک کرد! و رهبری قطعا از احمدی نژاد حمایت میکنند و هزینه آن را هم می پردازند. ایشان در سال های اولیه از شخص احمدی نژاد حمایت های فراوانی داشتند و در ادامه حمایتشان عمق بیشتری یافت: حمایت از شخص احمدی نژاد به حمایت از خطی که احمدی نژاد میرود تغییر کرد، تا مبنای دفاع رهبری روشن تر شود.
رهبری از افراد زیادی حمایت کرده، از آیت الله مصباح گرفته تا رفسنجانی و احمدی نژاد و حتی سید محمد خاتمی. کسانی که به جمله رهبری درباره آیت الله مصباح استناد میکنند را دعوت میکنم تا به تعابیری را که درباره شخص خاتمی فرموده اند مراجعه کنند: سید مومن انقلابی. حمایت از افراد ملاک نیست و نباید هم ملاک باشد و این همان چیزی است که طرفداران آیت الله مصباح و هاشمی رفسنجانی بر آن تکیه میکنند(یک منطق دارند)، چون افراد به راحتی اشتباه میکنند و حتی ممکن است تغییر کنند. رهبری در جمع مردم فارس و در حالیکه احمدی نژاد خانه نشین است نه تنها از شخص احمدی نژاد حمایت میکنند، بلکه از خط او حمایت میکنند که همین باید ملاک باشد نه چیز دیگر:
"واقعاً در کشور دارد خدمت انجام میگیرد. هر جا خدمت باشد، هم مردم طرفدار هستند، هم رهبرى طرفدار است. ما که راجع به شخص قضاوت نمیکنیم؛ ما کار را، خط را، جهتگیرى را ملاک و معیار قرار میدهیم. آنجائى که کار و خدمت و تلاش هست، حمایت ما هست، حمایت مردم هست. و بحمداللَّه امروز کار دارد انجام میگیرد. مسئولین دولتى هم حقاً و انصافاً دارند تلاش میکنند؛ هم اعضاى دولت، هم بخصوص خود رئیس جمهور. اینها شب و روز ندارند؛ من مىبینم، من از نزدیک شاهدم."
اگر به سخنان رهبری دقت کنید، دیگر از شخص حمایت نمیکنند و خط احمدی نژاد را علنا حمایت میکنند. تاکید بر عدم انحراف دست اندرکاران و حمایت از خط و شعار احمدی نژاد در اولین روزهای سال در مشهد و... همه بیانگر همین مساله هستند و هر چه آدمها تغییر کنند، به سختی خط خود را عوض میکنند و این خط آنهاست که وجه تمایز آنها و دلیل خط کشی هاست.
از طرف دیگر، فرض کنید رهبری از شخص احمدی نژاد علنا حمایت میکردند، در این صورت چه اتفاقی می افتاد؟! زمان اوج حملات به مشایی در اوائل مرداد 88 بود، که دیگر هیچ حرفی نبود که درباره او نزده باشند. رهبری در آن روزها علنا از مشایی حمایت کردند تا جاییکه شریعتمداری ها به غلط کردن افتادند، اما نتیجه چه شد؟! دقیقا مدتی بعد همان سخنان تکرار شدند... . با حمایت علنی رهبری از مشایی چه اتفاقی افتاد؟! اگر رهبری باز هم علنا حمایت میکردند، باز هم امثال شریعتمداری ها منافقانه غلط کردم میگفتند و برای همیشه باقی میماندند و دستشان رو نمیشد. حمایت علنی فقط یک مسکن است که ممکن است در مقطعی جواب بدهد اما در طولانی مدت بیماری را درمان و انگل ها را جدا نخواهد کرد... .
رهبری باید حمایت کنند و ایشان حمایت میکنند، فقط نوع حمایت هایشان تغییر کرده و از گذشته عمیقتر شده است. ماجرای ملک زاده و هزینه ای که ایشان در آن ماجرا پرداختند و مقاومت های شدید در برابر این تصمیم، برای بیدار کردن هر آزاد اندیشی کافیست. بی جهت نیست که کم کم شمشیرها را برای رهبری میکشند. اکنون نوبت ماست که برای رهبری از جان بگذریم... .
*پ.ن: مطالبه گری با تحمیل گری تفاوت بزرگی دارد. مطالبه گری حق و وظیفه است و تحمیل گری به ولی فقیه حرام. در مطالبه گری، شما خواسته هایی کلی را مطالبه میکنید، خواستار یک جهتگیری میشوید بدون اینکه نوع پیاده شدن آن را مد نظر قرار دهید. مثل مطالبه گری برای اجرای عدالت. اما در تحمیل گری، شما کلیات را به رهبری نمی گویید و نوع پیاده شدن کلیات را از رهبری خواستار میشوید. تفاوت این دو از زمین است تا آسمان. هر کسی که از احمدی نژاد(یا رهبری) باید عدالت را مطالبه کند، ولی حق ندارد بگوید چگونه باید عدالت را اجرا کنند. ما از رهبری میتوانیم حمایت از رئیس جمهور قانونی را مطالبه کنیم، ولی نوع حمایت ایشان را حق نداریم مشخص کنیم. کسانی که خواستار کنار گذاشتن مشایی بوده و یا هستند و در این راه به رهبری یا احمدی نژاد فشار وارد میکردند و میکنند، قطعا تحمیلگر هستند، کسانی که حتی از افشای مطالب خصوصی رهبری هم برای تحمیل گری استفاده میکنند. و البته رهبری با حمایت از مشایی به عنوان رئیس دفتر، در برابر آنها ایستادند... .
منبع:سایت ندائی از درون